
تو اتوبوس به راننده میگم این پولو عوض کنید ! میگه پارَس ؟ گفتم : پ ن پ گوشَش وسط نداره !
.
.
.
میگم اینجا خیلی تاریکه ! میگه
چراغارو روشن کنم ؟ گفتم پ ن پ برو شیر آبو باز کن!
.
.
.
رفتم الکتریکی، می گم آقا سه راهی دارین؟ می گه سه راه برق؟
پ ن پ، سه راه ملک شهر، دربست!
.
.
.
نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط. داداشم گفت علی! دزده؟
پ ن پ، “زوروِ” داره از دست گروهبان گارسیا فرار می کنه!
.
.
.
پسره اومده خواستگاریم، می گم من الان می خوام درس بخونم. می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پ ن پ، ۱۰ دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم می شه!
.
.
.
ادامه مطلب هم بد نیست !
ادامه مطلب |